سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 RSS  | Atom  | خانه | ارتباط با من | درباره من | پارسی بلاگ|مجموع بازدیدها: 40505 | بازدیدهای امروز: 37| بازدیدهای دیروز: 0
درباره خودم
لوگوی وبلاگ
مطالب قبلی
لینک های دوستان
لوگوی دوستان

اشتراک
 

 مطالعات نشان میدهد افراد میانسالی که بیش از 8 ساعت در شب میخوابند شریان های پاک تری از نظر رسوبات دارند.
علت این ارتباط هنوز به درستی مشخص نشده است . این یافته حاصل مطالعه 495 شرکت کننده با محدوده سنی 35 تا 47 سال استکه عادت خواب آنها بررسی شده و از طریق سی تی اسکن سختی شریان های آنها مورد مطالعه واقع شده است .  رسوبات کلسیم باعث سخت شدن شریانها و بروز بیماریهای قلبی میشود . زمانیکه این مطالعه شروع شد ، هیچیک از شرکت کنندگان رسوبات شریانی نداشتند ولی پس از 5 سال 61 نفر از آنهادچار رسوبات شریانی شده بودند . محققان دریافتند که یک ساعت استراحت بیشتر در شب سختی شریانها را یک سوم کاهش میدهد . میزان متوسط خواب در شب برای هر فرد بایدبین 7 تا 8 ساعت باشد که البته کمتر از این مقدار میتواند سلامت فرد را تحت تاثیر قرار دهد.


توجه : برای آگاهی از بروزرسانی وبلاگ در خبرنامه عضو شوید . مرا از نظرات خود مطلع سازید.
برای تبادل لینک ، در قسمت نظرات پیام بگذارید و لینک مرا در وبلاگ خود بگذارید تا من نیز این کار را انجام دهم.






  • کلمات کلیدی :

  • نویسنده: امین(پنج شنبه 87/11/10 :: ساعت 7:24 صبح)

    میخواهم برایت بغضم را بشکنم ، میخواهم دل بی غشم را برایت نمودار کنم ، میخواهم عشقت را فریاد کنم.
    ای معبود خیالم ، ای ناجی برهوت سینه ام ، ای افسانه عظیم جبروت ، دوستت دارم ؛ از اعماق قلب یک انسان عاشق برایت یاس می فرستم ، تو تک سپیداری هستی که بر شاخه هایش هزاران بلبل و قناری ست ، توخود دنیای به یغما رفته هستی ؛ میدانم ، آری خود میدانم تو عزیزی.
    شنیدم یا کریمی میگفت : یک پایه عالم سپیدار بود ، پایه بعدی خود خورشید است ، پایه سوم ماه پس از خورشید است.
    بدان عشق من همیشه با تو همراه است . عشق من در دل تو افتد یا نه ؟ چه بدانم که تو هم بر دل من محتاجی.
    گویند تا شقایق هست زندگی باید کرد ، اما خود شقایق بر من نجوا کرد تا تو هستی زندگی باید کرد.

    توجه : برای آگاهی از بروزرسانی وبلاگ در خبرنامه عضو شوید . مرا از نظرات خود مطلع سازید.
    برای تبادل لینک ، در قسمت نظرات پیام بگذارید و لینک مرا در وبلاگ خود بگذارید تا من نیز این کار را انجام دهم.




  • کلمات کلیدی :

  • نویسنده: امین(پنج شنبه 87/11/10 :: ساعت 7:24 صبح)

    مادر خسته از خرید برگشت و به زحمت زنبیل سنگین را داخل خانه کشید . پسرش دم در آشپزخانه منتظر او بود و می خواست کار بدی را که تامی گوچولو انجام داده ، به مادرش بگوید . وقتی مادرش را دید به او گفت : « مامان ! مامان ! وقتی من داشتم تو حیاط بازی میکردم و بابا ذاشت با تلفن صحبت میکرد تامی با یک ماژیک روی دیوار اتاقی را که شما تازه رنگش کرده اید ، خط خطی کرد ! »
    مادر آهی کشید و فریاد زد : « حالا تامی کجاست ؟ » و رفت به اتاق تامی کوچولو . تامی از ترس زیر تخت خوابش قایم شده بود ؛ وقتی مادر او را پیدا کرد سر او داد کشید : « تو پسر خیلی بدی هستی » و بعد تمام ماژیکهایش را شکست و ریخت توی سطل آشغال .
    تامی از غصه گریه کرد . ده دقیقه بعد وقتی مادر وارد اتاق پذیرایی شد ، قلبش گرفت و اشک از چشمانش سرازیر شد . تامی روی دیوار با ماژیک قرمز یک قلب بزرگ کشیده بود و درون قلب نوشته بود : مادر دوستت دارم !
    مادر در حالیکه اشک میریخت به آشپزخانه برگشت و یک تابلوی خالی با خود آورد و آنرا دور قلب آویزان کرد . بعد از آن مادر هر روز به اتاق میرفت و با مهربانی به تابلو نگاه میکرد.

    توجه : برای آگاهی از بروزرسانی وبلاگ در خبرنامه عضو شوید . مرا از نظرات خود مطلع سازید.
    برای تبادل لینک ، در قسمت نظرات پیام بگذارید و لینک مرا در وبلاگ خود بگذارید تا من نیز این کار را انجام دهم.
    باتشکر از توجه شما عزیزان




  • کلمات کلیدی :

  • نویسنده: امین(شنبه 87/11/5 :: ساعت 7:36 صبح)

    اسکندر وقتی میخواست از دنیا برود وصیت کرد که وقتی جنازه اش را برمیدارند دو دستش را از تابوت بیرون بگذارند تا مردم ببینند.
    وقتی وفات کرد به دستور او عمل نموده و دو دستش را از تابوت بیرون گذاشتند.
    افرادی که پای تابوت میرفتند از علت و سبب چنین وصیتی از هم سؤال میکردند و کسی نمیدانست ، تا اینکه یکی از عرفا که حاضر بود گفت : سبب این وصیت آن است که میخواست به ما بفهماند که اسکندر با دستان تهی از دنیا رفت و از خزائن و مال دنیا چیزی نتوانست با خود ببرد.

    توجه : برای آگاهی از بروزرسانی وبلاگ در خبرنامه عضو شوید . مرا از نظرات خود مطلع سازید.
    برای تبادل لینک ، در قسمت نظرات پیام بگذارید و لینک مرا در وبلاگ خود بگذارید تا من نیز این کار را انجام دهم.
    باتشکر از توجه شما عزیزان




  • کلمات کلیدی :

  • نویسنده: امین(شنبه 87/11/5 :: ساعت 7:34 صبح)

    چندی پیش یک فرد ایرانی در نیویورک برای گرفتن یک وام 5000 دلاری به بانکی واقع در نیویورک مراجعه میکند و تقاضای خود را با متصدی بانک در میان میگذارد . کارمند بانک نیز سوابق و اعتبار این فرد را مورد بررسی قرار می دهد و زمانی که خوش حسابی این شخص با توجه به سوابق وی تایید با درخواست وی موافقت می شود . ولی این بانک برای اطمینان از بازپرداخت پول از وی درخواست چیزی به عنوان گرو می کند . این ایرانی نیز برای گرو ، اتومبیل فراری 250000 دلاری خود را پیشنهاد می کند که جلوی بانک پارک شده است . کارمندان بانک متعجب می شوند و اسناد این اتومبیل گران قیمت را درخواست میکنند . پس از بررسی مدارک صحت آنها تایید می شود . سرانجام بانک با پرداخت این وام موافقت میکند و یکی از کارمندان سوییچ این فراری را گرفته و پس از چندی گشت و گذار ! در منهتن نیویورک آنرا به پارکینگ بانک منتقل میکند.
    این فرد ایرانی پس از دو هفته به بانک مراجعه میکند و همه 5000 دلار را به علاوه 15 دلار بهره به بانک می پردازد و اتومبیل خود را تحویل می گیرد . این کار وی کنجکاوی یکی از کارمندان را بر می انگیزد و از وی میپرسد : شما که چنین ماشین گرانقینتی را دارید به این وام چه نیازی داشتید؟
    این شخص پاسخ می دهد : من دو هفته پیش لازم شد به سفری ضروری بروم ولی بردن اتومبیل برای من مقدور نبود . لذا تصمیم گرفتم اتومبیل خود را به عنوان گرو به بانک بدهم زیرا می دانستم بانک از آن به خوبی مراقبت می کند و دراینصورت امکان صدمه دیدن و دزدیده شدن آن نیز وجود ندارد !
    کارمند بانک پرسید : می توانستی آنرا به یکی از پارکینگ های موجود در سطح شهر بسپاری تا از آن مراقبت شود .
    این شخص ایرانی در پاسخ گفت : همانگونه که می دانید پارکینگ در منهتن نیویورک بسیار گران است و برای هر شبانه روز باید مبلغی نزدیک به 50 دلار به مدت دو هفته می پرداختم . ولی شما برای مراقبت از اتومبیل من تنها مبلغ 15 دلار دریافت کرده اید !!!
    کارمند بانک به فکر فرو رفت و برای هوش این شخص به او آفرین گفت !   




  • کلمات کلیدی :

  • نویسنده: امین(چهارشنبه 87/11/2 :: ساعت 7:21 صبح)

    <      1   2   3   4   5   >>   >

    لیست کل یادداشت های این وبلاگ